فرسودگی بافت، در دهههای اخیر پدیدهای رو به گسترش در بیشتر کشورهای جهان از جمله ایران و بالطبع در شهر تهران بوده است. این پدیده به دلیل پیچیدگیهای منحصر به فردش، نیازمند اتخاذ رویکردها و ابزارهای ویژهای است که در آن مبانیست عناصر گوناگون تأثیرگذار، شناسایی و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد. در نگرش سیستمی، تعدد عناصر تأثیرگذار در شکلگیری یک پدیده و تنوع ارتباط بین این عناصر، گونههای پیچیدگی را شکل میدهد که شناخت درست و علمی آن، نیازمند بروز تحلیلی سیستمی است. سازمان نوسازی شهر تهران، از زمان تأسیس (سال 1374) تاکنون، رویکردهای مختلفی نسبت به این موضوع داشته است. با شناخت و تحلیل این نگرشها، عملکردها و سازوکارهای اجرایی نوسازی، میتوان بخشی مهمی از علل بروز مشکلات و مسائل مهم در مدیریت بافتهای فرسوده در دهههای اخیر دریافت. پژوهش این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی نگارش یافته که اطلاعات به همراه مستندات آرشیوی و تجربی، این بررسی را کامل کرده است. همچنین، بهمنظور تحلیل رویکردهای نوسازی در شهر تهران طی دورههای مختلف، ضمن بررسی مسائل و مشکلات بافت فرسوده، سازوکارهای اجرایی نوسازی در دوره مورد ارزیابی قرار گرفته است. با توجه به مطالعات صورت گرفته تا پایان دهه 1386، اصلیترین مسئله در نوع نگرش و اقدامات اجرایی سازمان نوسازی شهر تهران، فقدان نگاه فراگیر و برنامهریزی با رویکرد سیستمی بوده و عمدتاً در بین تغییرات چهار دوره مدیریتی این سازمان، بافت فرسوده با محوریت شرایط محیطی و فارغ از شرایط جامعهای اجرا و آن موضوع در دورههای اخیر در دستور تجدید نظر نهاده شده است. نتیجهگیری نشان میدهد که مسئله بافتهای فرسوده گستره شهر تهران تنها به ابزار نوسازی محدود نبوده، بلکه به ضرورت مؤثر برای شناخت علمی پدیده فرسودگی و چگونگی اعمال پیشگیری از آن با حداقل هزینههای آهنگ سریع آن، وابسته است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |