توسعه شهرهای جدید همواره با مسائل و چالشهای بسیاری روبروست. این اجتماعات نوپا باید به اشتغال و شبکه حملونقل، مسکن قابل استطاعت، فراغت، فضای عمومی شهری، فضاهای طبیعی و سبز و نظارت بر آن دسترسی داشته باشند. از سوی دیگر ساکنان شهرهای جدید نباید احساس غربت و بیگانگی داشته باشند و بحرانهای ناشی از مهاجرت و کاهش حس تعلق مکانی را پشت سر بگذارند. اما چرا برخی از شهرهای جدید بسیار موفق و برخی بهطور فزایندهای ناموفق میشوند؟ در واقع هدف این مقاله نیز دستیابی به علل اصلی این موفقیت و عدم موفقیت است. لذا با استفاده از روش توصیفی و مرور نمونه تجارب جهانی با بحث موفقیت یا عدم موفقیت مانند شهرهایی همچون تین شوئی وای در هنگکنگ و تاما در ژاپن (به عنوان تجارب ناموفق) و شهرهای سرژی در فرانسه و رستون در آمریکا (موفق)، به ارزیابی تطبیقی این تجارب، از نظر محورهای برنامهریزی شهر جدید و علل موفقیت یا عدم موفقیت آنها پرداخته شده است. در نهایت نیز راهبردهای کلیدی مرتبط با این تجارب، استخراج شده است تا بتواند فارغ از مکان محور بودن موضوع، برای برنامهریزان و مدیریت شهرهای جدید بهمنظور بهرهبرداری قابل بهرهبرداری باشد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |