Clarifying and analyzing the relationship between the architect’s existential spheres and the existential spheres in the production of authoritative architectural science (with the Sadrai approach). Journal title 2024; 28 (90)
URL:
http://journalabadi.ir/article-1-31-fa.html
چکیده: (70 مشاهده)
هر علمی دارای مبانی و پیشفرضهایی است که آن پیشفرضها در فلسفه آن علم مورد بررسی قرار میگیرند و معمولاً در جهتدار کردن علم به سمت حکمی (حکمتمحور) یا سکولار نقش عمدهای دارند. هستیشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی و ارزششناسی از پیشفرضهای مهم یک علم محسوب میشوند. این چهار حوزه قطعاً در ساخت بینش و نگرش معمار تأثیرگذار هستند و پژوهش حاضر با بکارگیری روش توصیفی – تحلیلی قصد دارد با تحلیل ناظر بین ساختهای وجودی و ادراکی معمار با ساختهای هستی به اقسام تولید علم معماری بپردازد و در این راستا به این مهم دست یافته است که رابطه هستی و معمار یک رابطه سیستمی و شبکهای است. نگاه سامانهای به آثار معماری و خلق آثار در یک تئوری سامانهای همان رویکرد حکمی است که آثار معماری را با پدیدههای هستی هماهنگ میسازد. چراکه نظم در نظام موضوعیت مییابد و این نظام در هستی بسیار محکم و پایدار است. اگر سامانه معماری بتواند خود را با سامانه هستی، در حوزههای کلیدی درون و بیرون، در حوزههای صورت و هندسه با عالم مثال و در حوزههای معنا با عالم عقول هماهنگ نماید، میتوان انتظار داشت علم معماری با مفهوم حکمیسازی تحقق پیدا کرده است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1402/12/11 | پذیرش: 1403/3/17 | انتشار: 1403/4/1